کد مطلب:214800
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:321
علوم أنبیاء و ملائکه
عن سماعة، عن أبی عبدالله (ع) قال: ان لله تبارك و تعالی علمین: علما أظهر علیه ملائكته و أنبیاءه و رسله، فما أظهر علیه ملائكته و رسله و أنبیاءه فقد علمناه، و علما استأثر به، فاذا بدا لله فی شی ء منه أعلمنا ذلك و عرض علی الأئمة الذین كانوا من قلبنا.
و عن علی بن جعفر، عن أخیه موسی بن جعفر: مثله.
كافی باب ان الأئمة یعلمون جمیع - ح 2 - 1.
ترجمه: از سماعه، از امام ششم، فرمود: برای خداوند متعال دو نوع از علم هست، أول - علمی كه ملائكه و رسولان و أنبیاء را به آن مسلط و آگاه ساخته است. دوم - علمی كه آن را برای خود اختصاص داده است. در قسم أول همه آن علوم را ما آگاه هستیم. و در قسم دوم آنچه در آن علوم بدا حاصل شود: ما را آگاه می سازد از آن، و به امامان پیش از ما نیز این جهت عرضه شده است.
و علی بن جعفر از برادرش امام هفتم علیه السلام مثل این روایت را نقل كرده است.
[ صفحه 109]
توضیح:
در این حدیث شریف مواردی محتاج به توضیح است:
1- أظهر علیه ملائكته: به طوری كه در باب 3 معلوم شد، حقیقت علم عبارت از احاطه نور وجود است، و چون نور وجود به مراتب موجودات مختلف می شود: پس به اختلاف مراتب كیفیت و شدت و قوت آن نیز متفاوت خواهد شد.
و به طور كلی حقیقت علم و احاطه تابع اختلاف مراتب وجود است، و چون اختلاف در مراتب هستی مستلزم اختلاف در میزان احتیاجات و خصوصیات نیازمندی است: قهرا وجود علم در هر مرتبه ای از موجودات نیز مطابق آن مرتبه خواهد بود.
در وجود ملائكه به تنوع آنها: نیازمند به آگاه بودن و علم به وظائف و خصوصیات آنها به اقتضای كیفیت خلقت و اختلاف مراتب آفرینش آنان باشد، مانند حالت قیام یا ركوع یا سجود یا وساطت در امور خلق یا در ابلاغ سفارشها و أوامر الهی یا انجام مأموریتهای مخصوص و غیر اینها.
و چون آفرینش آنان روی نقشه طهارت و صفا و خلوص شده، و از كدورت و آلودگی و گرفتگیهای عوالم ماده منزه و پاك هستند: قهرا وظائف آنان نیز در محدوده همین عناوین بوده، و به طور كلی مربوط به جهات انجام وظائف اطاعت و عبودیت صرف و خالص خواهد گشت.
پس هر نوعی از ملائكه به هر نحوی كه آفریده شده و به اقتضای آن موظف به انجام وظیفه مخصوصی گشته اند: ناچار در آن قسمت آگاهی و علم هم داده شده اند.
2- و أنبیاءه و رسله: در باب 20 مختصری از خلقت أنبیاء و مرسلین بحث شده
[ صفحه 110]
است. و به طور اجمال آفرینش أنبیاء الهی به اختلاف طبقات و مراتب روحانی آنان، هر كدام به تناسب آفرینش ذاتی، مأموریت مخصوص و وظائف معینی دارند، و از جهت كیفیت و خصوصیات رسالت و ابلاغ و مقام نبوت، با همدیگر تفاوت پیدا می كنند.
و قهرا به موجب مقام معنوی و مرتبت روحانی، و وظائف معین شده: لازم می شود كه مطابق آنها آگاهی و علم و معرفت داشته، تا به نحو أحسن و مطلوب أوامر پروردگار متعال را در خارج اجراء كنند.
و محدوده وظائف نبوت بسیار وسیعتر از محدوده وظائف ملائكه است، و به طور اجمال به چندین قسمت منقسم می شود: أول - پیدا كردن حالت اخلاص و عبودیت تمام در أثر طاعت و تزكیه نفس و تهذیب باطن.
دوم - پیدایش أنوار حقائق و معارف الهی در قلب، تا بتواند به طور شایسته ارتباط خود را با مقام عظمت پروردگار متعال برقرار ساخته، و برای همیشه ثابت بدارد.
سوم - آگاهی و علم كامل از خصوصیات مواد برنامه مأموریت خود در هر قسمتی كه باشد، مانند مراحل توحید و حقائق صفات و أسماء الهی، و آنچه مربوط به عوالم ماوراء طبیعت و معاد باشد، و آنچه در ارتباط تهذیب و تزكیه قلوب مردم لازم است، و تمام أحكام و مقرراتی كه در مقام عمل رعایت آنها واجب است، از أحكام عبادات یا معاملات، یا سائر فروع فقهی كه از قوانین الهی محسوب می شود.
چهارم - آنچه علم به آن از لحاظ دعوت مردم لازم باشد، مانند آگاهی از أدیان
[ صفحه 111]
گذشته و موجود، و علوم اجتماعی، و مطالب عقلی، و براهین منطقی، و غیر اینها.
پنجم - تشخیص و بصیرت معنوی داشتن در امور و أشخاص و موضوعات، و دارا بودن نور باطنی و چشم حقیقت بین.
3- فقد علمناه: پس علومی كه برای ملائكه و أنبیاء و مرسلین بوده است: همه برای حضرات ائمه علیهم السلام و در قلوب آنان جای گیر می شود:
أول - مقامات صفاء و طهارت و خلوص و نزاهت تام أنواع ملائكه به تنوع و تلون آنان، در وجود امام علیه السلام كه خلیفه خداوند و رسول خدا است، ظهور و تجلی كرده، و روی این تجلیات روحی باطنی، حالات سجود و عبودیت، و ركوع و خضوع كامل، و قیام و اطاعت أوامر الهی، و انجام خدمات و وظائف مشخصه، از وجود آنان ظاهر می گردد.
و این حالات ملازم با علم و معرفت كامل به همه این موارد و امور و موضوعات بوده، و قهرا عالم به آنها خواهند بود.
و ضمنا حصول مقامات خلوص و صفاء و طهارت كامل، ایجاب می كند كه چون ملائكه كه از عالم قدس ملكوت هستند، نورانیت و روحانیت و صفای تمام پیدا كرده، و حجابهای مادی و ظلمات باطنی و آلودگیهای روحی برطرف گشته، و موانع مكانی و زمانی در مقابل دید قلب و احاطه روح رفع شود.
و علم به غیب به این معنی از خواص بسیار مختصر مقامات روحانی آن حضرات می باشد كه أفراد متوغل در مادیات و محجوب به حجابهای ظلمانی نفسانی، حتی از درك این مرتبه نیز غافل می شوند.
[ صفحه 112]
و اگر این مرتبه توأم باشد با مقامات بالاتر، از شهود معارف یقینی و بصیرت و بینایی قلب و احاطه وسیعتر، بهتر خواهد توانست به ماورای محسوسات آگاهی پیدا كند.
دوم - مقام امامت عبارت است از پیشوایی ملت و جانشین شدن از پیغمبر خدا در جهت ابقاء و ادامه دادن و حفظ و اجراء برنامه او. و این معنی ملازم است با داشتن استعداد ذاتی، و دارا بودن صفات روحانی، و علوم و معارف، و احاطه كامل به همه آنچه رسول اكرم داشته و اظهار كرده است.
پس امام كه خلیفه پیغمبر اكرم است: می باید مانند پیغمبر خدا به طور اجمال از تمام امتیازات و خصوصیات أخلاقی و علمی و عرفانی و روحانی او بهره مند گردد.
4- و علما استأثر به: استیثار به معنی طلب أثر و اختیار أثر كردن است، و منظور اختیار علم است برای خود و مخصوص خود.
و این علوم عبارت است از آنچه از محدوده احتیاجات ملائكه و أنبیاء بیرون گشته، و در جریان زندگی و انجام وظائف نبوت و رسالت و عبودیت آنان نیازی به آنها نباشد، خواه مربوط به عوالم مادی باشد، یا ماورای ماده، یا از عوالم جبروت و لاهوت.
مانند علم به حوادث آینده و قضایای متأخر زمانی، یا آنچه از گذشته مربوط به اموری باشد كه ارتباطی به مقام نبوت ندارد، و همچنین از جزئیات مربوط به عوالم دیگر كه خارج از محدوده رسالت بوده، و از لحاظ معارف الهی و دینی كه از معارف خصوصی محسوب می گردد.
البته از این علوم اگر چیزی در خط رسالت مورد احتیاج بوده و مورد ابتلاء واقع
[ صفحه 113]
شود: به طور مسلم با توجه روحانی خالص، و یا به وسیله قذف در قلوب، یا نكت در أسماع كه در باب 19 توضیح داده شده است، روشن و القاء خواهد شد.
در كافی (باب أن الأئمة اذا شاءوا علموا): از حضرت أبوعبدالله نقل می كند: چون امام بخواهد كه چیزی را بداند خداوند او را می فهماند.
5- فاذا بدا لله فی شی ء منه: بدو به معنی ظهور آشكاری است كه بدون قصد حاصل شود، و آن در مقابل خفاء و كتمان باشد. به خلاف ظهور كه در مقابل بطون است.
و بداء نسبت به خداوند متعال: ظهور و آشكار شدن أمری است كه مخفی بوده و در مقابل دیگران مكتوم و پوشیده بود.
و این معنی در دو مورد تحقق پیدا می كند:
أول - در مورد أمری كه موقت و تا أجل محدودی بوده، و این موقت بودن روی صلاح بینی صورت گرفته، و برای دیگران روشن نشده بود، مانند موضوع قبله كه در وقت معین از بیت المقدس به سوی كعبه برگشته شد.
و اعلام این توقیت برخلاف مصلحت مسلمین و اسلام بود، زیرا موجب ضعف و اختلاف و مخالفت مخالفین می شد.
دوم - در مواردی كه موضوعی یا حكمی در أثر حوادث و یا أعمال مطلوب یا نامطلوب و شری تغییر پیدا كند.
مانند صله أرحام و صدقات دیگر كه موجب زیادی عمر انسان می شود، و یا آنچه عمر انسان را كم كند.
و در هر دو صورت علم أصیل پروردگار متعال، از أول محیط بوده، و پیش از
[ صفحه 114]
تكوین و حكم آن را می دانست، ولی روی صلاح و خیراندیشی اخفاء شده بود، و سپس حقیقت أمر روشن گشت.
و این معنی موجب امیدواری بیشتر، و توجه داشتن، و درخواست نمودن حاجت، و ارتباط و ادامه عبودیت خواهد بود.
و از این لحاظ در كافی نقل می كند كه: زارة عن أحدهما (ع) قال: ما عبدالله بشی ء مثل البداء - باب البداء.
فرمود امام پنجم یا ششم كه: خداوند متعال به چیزی مانند بداء پرستش و عبادت نشده است.
6- أعلمنا ذلك: گفتیم كه علوم مخصوص به خداوند متعال كه ظاهر نمی شود، از علوم أنبیاء خارج است، ولی اگر به عنوان حصول بداء در آن علم، از مخصوص بودن و خفاء بیرون آمده و در خارج آشكار گردید: لازم است أنبیاء و خلفاء آنان از آن آگاه و مطلع گردند.
و از این نظر است كه: بداء در علوم أنبیاء واقع نشده، و اگر در موردی صورت بگیرد، آنان مطلع خواهند شد، تا در مورد تكذیب قرار نگرفته، و موجب سستی ایمان دیگران نشود.
و به طوری كه گفتیم: علم به اقتضای ذات و موافق خصوصیات ذاتی موضوعات و طبق وظائف و برنامه های مشخص و مقدری است كه روی آنها تكوین و خلق شده است.
[ صفحه 115]